گرههای صوتی
چنانچه پلیپ و گره صوتی بدون درمان رها شوند، ممکن است کودک حتی با سخت تر صحبت کردن به کارش ادامه دهد و سبب شود مشکل بیشتر قابل توجه شود تا اینکه حتی با نجوا کردن، کودک به سختی صحبت کند.
چنانچه پلیپ و گره صوتی بدون درمان رها شوند، ممکن است کودک حتی با سخت تر صحبت کردن به کارش ادامه دهد و سبب شود مشکل بیشتر قابل توجه شود تا اینکه حتی با نجوا کردن، کودک به سختی صحبت کند. اگر مدت زمان زیادی منتظر بمانید، شاید جراحی تنها راه چاره باشد.
پاپیلوما Papilloma
پاپیلوما تومور زگیل مانندی است که در ناحیه تارهای صوتی کودکان ظاهر می شود. موارد عمده پاپیلوما در کودکان زیر ۶ سال رخ می دهد. هنگامی که کودک صحبت می کند، ممکن است از صدای او احساس شود پلیپ یا گره صوتی دارد. ممکن است پاپیلوما سرانجام راه تنفس کودک را مسدود کند و باعث مشکل تنفسی شود. این مشکل همراه با مشکلات دیگر، یکی از مشکلات پزشکی معمول بوده و از مهمترین دلایلی هستند که نباید خرخر کردن کودکان را دست کم گرفت و باید پزشک آنها را معاینه کند. درمان پاپیلوما صرفا پزشکی است. چگونگی صحبت کردن کودک، نقشی در ایجاد یا افزایش پاپیلوما ندارد. برای ریشه کن کردن پاپیلوما، جراحی با استفاده از لیزر و پس از آن استراحت صوتی، لازم است.مشکلات پزشکی دیگری نیز ممکن است باعث گرفتگی صدا شود. هر چند ساختارهای عضلانی نسوج حنجرهای معمول نیستند، لیکن رخ می دهند. فرو کردن لوله ها حین عمل جراحی یا ضربه وارد کردن به نای، به اندازه عفونت یا ناراحتی، می تواند باعث گرفتگی صوتی شود. این مشکلات به علت بد استفاده کردن از صدا نیست و مستلزم توجه پزشکی اند. همچنین، برای تشخیص صحیح گوش دادن ساده به صدا کافی نیست. برای تشخیص این مشکلات، یک معاینه پزشکی حاوی مشاهده مستقیم تارهای صوتی، ضروری است.
اکثر اوقات کودکانی که خرخر کردن با صدای نفس زدن دارند، هنگام معاینه تارهای صوتی شان هیچ مشکل پزشکی را بروز نمی دهند. در این مورد، معمولا توصیه می شود به کودک کمک شود تا الگوی استفاده نابجا از صدا (صحبت کردن با استفاده از صدا به شیوه غیر طبیعی) را تغییر دهد. این استفاده نابجا از صدا، باعث خرخر کردن می شود، زیرا تداوم فشار آوردن در نهایت (هرچند همیشه این گونه نیست) منتهی به تورمهایی نظیر گره ها شده و پس از آن گاهی به جراحی منتهی می شود. پسران و دختران نوجوان، گروه های با ریسک بالا در رفتار استفاده نابجای صوتی می باشند. به علاوه، کودکانی که با تن بالا تارهای صوتی شان را شدیدا می کشند، به صدایشان فشار بی موردی وارد می کنند.
ویژگیهای کودکانی که مشکلات صوتی دارند کودکانی که مشکلات صوتی دارند، ممکن است به شکل زیر عمل کنند
• در هنگام صحبت کردن جیغ می کشند.
• قبل از به پایان رساندن یک جمله معمولی، نقس شان تمام می شود.
• به قدری بلند صحبت نمی کنند که صدایشان از آن طرف اتاق شنیده شود.
• طی مدت بیش از ده روز، صدای خش دار، خشن، خشک یا کلفت دارند. یا طی یک سال به دفعات دچار دوره های التهاب حنجره هستند.
• پیاپی گلویشان را صاف می کنند.
• در پایان روز بیش از صبح صدای گرفته و خشن دارند.
• دهانشان را چند بار باز می کنند، بدون آن که چیزی ادا کنند.
• صدای شبیه به اینکه دو نفر در یک زمان با زیر و بمی متفاوت صحبت می کنند، دارند.
• هنگام صحبت کردن، صدایشان حالت غرش دارد.
• هنگام خندیدن یا گریه کردن صدای تحت فشار و خش دار دارند.
مطالعات موردی: پل Paul
مادر پل هنگامی که او چهار سال و نیمه بود، با من تماس گرفت. او نسبت به شیوه ای که پل کلمات را تلفظ می کرد، نگران بود. تصور می کرد پل باید تاکنون از این وضعیت رها شده باشد، اما نشده بود. مطابق روال کار همیشگی ام، از مادر پل خواستم او را پیش من بیاورد. پل همین قدر می دانست که دارد دوست جدیدی را در مدرسه ملاقات می کند.در اولین نشست با بررسی مقدماتی، من و پل با چند حیوان پلاستیکی و عروسک بازی می کردیم. ما آنها را به کار گرفتیم تا با هم صحبت کنند. ما به تصویر کتابها نگاه کردیم و نقش آنها را با برچسب زدن به آنها مشخص نمودیم، ما در مورد آنها صحبت کردیم. همچنین، کار را با بازی کردن با یک فرودگاه پلاستیکی، به پایان رساندیم به عنوان نتیجه این بررسی، می توانستم بگویم «پل» به یک ارزیابی عمیق تری نیاز داشت. صحبت کردن او بسیار مشکل تر از آن بود که درک شود، مثلا او به هواپیما می گفت «پاما»، بسیاری از کلمات قابل تشخیص نبودند.زمانی که پل کودکستان را به اتمام رسانید، اکثر اوقات صحبت کردنش قابل فهم بود. هرچه او بیشتر احساس موفقیت و اطمینان می کرد، بیشتر داوطلب تلاش تازه ای بر روی صداهای مشکل تر می شد.من تاریخچه تولد پزشکی و وقایعی نظیر زمانی که صحبت کردن با مادرش را شروع کرده بود را بررسی کردم. در تولد و سالهای اولیه رشد او، هیچ چیزی متوقف نشده بود. هیچ تاریخچه ای از عفونت گوشی مداوم وجود نداشت. تمام مهارتهای دیگر نظیر: به راه افتادن نیز در زمان طبیعی رخ داده بود. او سه روز در هفته به پیش دبستانی رفته بود و با کودکان دیگر تعامل خوبی داشت. همچنین، مادرش توضیح داد که پل به خوبی مهارتهای کودکستانی نظیر شمارش و گفتن الفبا را انجام می داد. حتی او قبل از ورود به مدرسه، با اندک کمکی اسم خود را می نوشت.
با اجازه مادر او، ارزشیابی را به هفته بعد موکول کردم. پل در طول آزمون، ظرفیت توجه خوبی داشت، به خوبی مشارکت می کرد و تمامی سوالهایم را با تعمق پاسخ میداد. در میان کار فواصلی ایجاد کردیم تا او کم نیاورد. من علاوه بر مشکلات آشکار تلفظی، زبان دریافتی پل (آنچه می فهمید) و نیز زبان بیانی او (آنچه می توانست بگوید) را ارزیابی کردم. مربی بهداشت مدرسه نیز، شنوایی او را بررسی کرد و دریافت که شنوایی اش طبیعی است.
نتایج آزمونها نشان داد پل مشکلات تولیدی شدید دارد. می شود او را به عنوان فردی توصیف کرد که دارای اختلال آواشناختی است که ناشی از بد تلفظ کردنش می باشد. به علاوه، او مشکل خفیفی در حرکت دادن زبانش به جلو و عقب داشت. همین طور، مهارتهای حرکتی - دهانی اش نیز آسیب دیده بود.
پل در وظایف زبان دریافتی مانند بسیاری از مفاهیم زبانی نظیر «پشت و کم» درک قوی نشان می داد. همچنین، درک او از واژگان، متناسب با سنش بود. با وجود این، او در بخش شنیداری آزمون مشکلاتی را نشان داد. اگر دستورها بلند بود، پل به احتمال زیاد آنها را فراموش می کرد و نمی توانست یک سری کلمات را برای برگرداندن به من، تکرار کند. این که پل در به خاطر سپردن آنچه مردم می گفتند مشکل داشت، بدان معنا بود که وقتی تلاش می کرد کلمات را در محاوره به کار ببرد، در به خاطر آوردن اینکه این کلمات چه صدایی دارند، مشکل داشت.
پس از آن، پل به زودی درمان گفتاری و شنیداری را آغاز نمود. او دو بار در هفته به مدت نیم ساعت مراجعه می کرد. پل و والدینش با جدیت فعالیتهای گفتاری و شنیداری واگذار شده برای خانه را پیگیری می کردند. گاهی اوقات پل در برابر تمرین فعالیتها مقاومت می کرد. از این رو، برنامه ای طراحی کردیم بر مبنای قوانین بازی فوتبال که از علایق پل بود. به عنوان مثال، او تمرین تلفظ را با نام بازیکنان تیم مورد علاقه اش انجام می داد و در کاغذ فوتبال با انگشتش به کلمات در آن میدان ضربه می زد.
زمانی که پل کودکستان را به اتمام رسانید، اکثر اوقات صحبت کردنش قابل فهم بود. هرچه او بیشتر احساس موفقیت و اطمینان می کرد، بیشتر داوطلب تلاش تازه ای بر روی صداهای مشکل تر می شد. هنگامی که کلاس اول را به اتمام رساند، بیشتر اوقات گفتارش قابل درک بود. مهارتهای شنیداری اش نیز بهبود یافته بود. زمانی که او پایه سوم را به اتمام می رساند، فقط در تلفظ حرف «ر» و «ل» مشکل داشت و جلسه های درمانی هفتگی او، به یک جلسه در هفته کاهش پیدا کرده بود. به عنوان پاداشی برای به کار بردن گفتار صحیح در محاورات خانه و مدرسه، به پل اجازه داده می شد تا برای حفظ وضعیتش، یک بار در ماه مراجعه کند. زمانی که پل به پایه پنج می رفت، به صورت طبیعی صحبت می کرد و بتدریج گفتار درمانی او متوقف شد.
منبع: مشکلات گفتاری، زبانی و شنیداری کودکان، پاتریسا هاماگوچی، نادر باقری،علی غنایی، چاپ اول، انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد 1390
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}